• وبلاگ : بي كرانه
  • يادداشت : کلماتي که مثل کلمات ديگر نبودند
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    آهان يني:
    اين کلمات من اند که تو را به خوانده شدنشان دعوت ميکنند!
    گرفتم چي شد!
    :)
    + چونا 
    آخر اون بخونه تو را يا تو بخواني او را؟
    دو جمله آخر چرا يه جورايي متناقضه؟
    يني چند بار خوندم متنتو!
    از اون متناست که بار اول ميگي خيلي قشنگ بود و باردوم ميگي به به
    بار سوم ميگي حالا چي گفت؟ بار چهارم ميگي يني چي گفت؟ بار پنجم ميگي خب يني چي که اينو گفت؟
    بار ششم ميگي من که نفهميدم چي شد ولي قشنگ بودا!
    :)))
    پاسخ

    کلمات من ايشون رو دعوت کردن تا بياد و بخونه/ اکي دلبندم؟ :دي
    + سارا 
    بيا، که من بي قرارم.
    بنويس، که نوشتن ات تسکين است.
    بگو، که گفتنت مرهمي است.
    بخوان، بخوان که دلم تنگ است.
    پاسخ

    بايد به نام پروردگار خواند ... پروردگاري که اعجاز آفريد؛ انسان آفريد، عشق آفريد...