• وبلاگ : بي كرانه
  • يادداشت : پدر ذر
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ادي 
    http://edi93.persianblog.ir/

    ميخونمت معمولا پها.
    کامنتم نيومده بوده منتها.
    (لره شارژ گوشيش داشته تموم ميشده، به دوست دخترش پيام ميده که من شارژ ندارم، اگه کسي زنگ نميزنه، منم!)
    اين حکايت رو هم آوردم خيلي گلستان سعدي طور!

    پاسخ

    يعني هم شعر گفتي و هم حكايت ومن رو بيش از پيش عاشق خودت كردي :دي
    + عطيه 
    منم از بچگي دوستش داشتم و حس خيلي خوبي بهش داشتم. اما هميشه وزنه سلمان برايم سنگين تر است! نه به خاطر ايراني بودنش. انگار بوي فطرت پاک و حق جويش تمام دماغم را پر کرده. خدا شفاعتشان را نصيب ما کند انشاالله
    پاسخ

    ان شاءالله :)
    + سارا 
    عاشقتم رفيق :*******
    وااااي واااااي فقط واااااي
    لاو يو
    پاسخ

    حالا واااي وااي؛ واي واي واي واي :دي:*
    شهادت گفتنت منو کشته!
    نه همون قاجار به خاطر ساز ايراني که روشه! اون صداي زنگوله هم شما را به ياد محمل مياندازد ما را کاخهاي دوران قاجار ميبرد صداي لوسترهايي که باد از پنجره هاي مشبک رنگي رنگي به داخل مي وزد در آنها ميپيچد و رقصان ميشوند.
    همه اينها مربوط به تفاوتهاي بين ماست!
    پاسخ

    تعرف الاشياء باضدادها :)
    + سارا 
    حاضر! :دي
    پاسخ

    سارا سلام اشهد ان لا رفيق الا تو :)
    نوايت مرا به دوران قاجار مي برد؟
    نميدانم چرا؟
    مخصوصا قسمت اول آن.
    اما بخش دوم آن اما... نظري ندارم فعلا
    پاسخ

    قاجار؟؟؟ نه! به يه سفر در کويرهاي مصر... يه سفر شبانه نشسته بر محمل :)
    روحش شاد
    پاسخ

    خدا همه رفتگان رو رحمت کنه:دي