ارسال شده توسط فاطمه در 91/7/23:: 9:52 عصر

باید فراموشت کنم

باید بتوانم این نخ بسته را باز کنم
باید فکر کنم که هیچ گذشته ای نبوده
که من و تو باشیم و.... فقط من و تو

من باید بتوانم
کارهای سخت بسیاری را انجام داده ام
باید از پس این هم بر بیایم
من باید بتوانم فراموشت کنم
غمت را
خودت را
خاطره ات را
دل آزرده ام را
اینها یعنی باید بتوانم
تو را
فراموش کنم

باید طعن ها را نشنیده بگیرم
باید سختی ها را سپری کنم
باید گل های خشک شده را خرد کنم
باید یادگاری ها را از بین ببرم

باید یادت را
خودت را
غمت را
نا بود کنم / فراموش کنم

باید این قاصدک سست بنیاد را به بادها می سپردم
زودتر از این شب های بی پایان باید
باید رها می شدم

باید فراموشت کنم / من میتوانم

 

قاصدک

 

 

 

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی : دوست نوشت ها