وَاللّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد!
---------
یونس/25
پ.ن: فکر کنم خیلی کوتاه مینویسم! ولی اون چیزی رو مینویسم که در قلبم حس میکنم.
موسی سؤال کرد خدایا، کجا تورا بیابم؟
خطاب رسید ای موسی «اذا قَصَدتَ إلیّ فقَد وصَلتَ إلیّ»
هر زمان که قصد من کنی در حضور منی!
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم؟!
----------
تفسیر روح البیان
"به راستی چه چیز سبب شد تا فاجعه عاشورا خلق شود؟
واضح است:
فرمان آمران،اقدام عاملان،تایید حامیان و سکوت خاموشان!
صریح بگویم:
امت آن روز، همه در قتل حسین شرکت کردند!
همه آن امت جز شماری اندک،با گفتار،کردار،رضایت،و سکوت خود
در خلق آن فاجعه مشارکت داشتند..."
این کلمات از آنِ بزرگ مردی است که هنوز شعله یادش به قلب های ما گرما و روشنی میبخشد...
مردی که روشنی نور ایمانش بر فکر سلیمش تابیده بود و به دور از تعصب و تجدد،فرمان خدا را اجرا میکرد...
او مصداق یک روشنفکر حقیقی بود.
امام موسی صدر
خدا کند که بیاید مسافری که نیامد
«آه» را ترجمهای دانستهاند برای «نفس المهموم»!
و من فکر میکنم بیانِ غمِ همیشه تاریخ؛ غمِ همیشه شیعه؛ غمِ همیشه حقیقت؛ تنها با «آه» میسر میشود.
و آه میکشم از غم روزگاری که بر تو گذشت... بر تو بزرگ بانویی که بیکرانگیت در ذهن مردد من نمیگنجد.
نمیدانم تو هم آه کشیدی؟
آنگاه که بر باب ساعات مدتها به انتظار نشستی و عزیزی را از دست دادی و آنگاه که بر مجلس آن... و آنگاه که...
آنــکه چشـــمان مرا تَــر کرد، انــدوهِ تــو بود
گر چه چشم عاشقان بوده ست از آغاز، تَر
--------
نفس المهموم کتابی است در مقتل حسین علیه السلام که شیخ عباس قمی تحریر نموده.
این روزها آسمان دل من هم مثل آسمان پایتخت، غبار آلوده و گرفته شده –
چرایش را نمیدانم! مثل خیلی چیزهای دیگر که نمیدانم...
شاید از تکرار رنگهای اطرافم... شاید از تکرار روزهایم... شاید از تکرار خودم...
این پست هم به سایر نوشتههایم نمیآید... مثل این روزها که به من نمیآیند...
این روزها...
ببارای بارون... ببار