همیشه روزهای آخر اسفند ماه برایم سرشار از هیجان است؛ روزهایی بس زیبا و خاطره انگیز.
گویی هر بار من نیز به همراه طبیعت زاده میشوم
و آستانه ورود به بهار را همراه با جشن میلادم* به شادی مینشینم.
اما این همه زیبایی شور به دلیل نو شدن و تازگی روزگار است؛
و چه زیباست اگر این رستاخیز در عالم باطن نیز رخ دهد.
گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم*؛ شاید دیدارمان تازه شد و روزگار نویی را آغاز کردیم!
-----------
*امشب شب تولدم هست.
*قیصر امین پور
شب با همه گستردگی و راز گونگی اش،
با همه بی کرانگی و تاریکی اش،
با آسمان شگرف و بینهایتش،
رام توست آن هنگام که آنرا درک کرده و واسطه ای بگردانی برای وصل یافتن.
اِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْا وَأَقْوَمُ قِیلًا
و تو برای روزهای سختت به قلبی وسیع و روحی استوار نیاز داری؛
وسعت و استواری را از آسمان و ستونهای ناپیدایش بگیر.
برای پروازت به اوج و آرامش نیاز داری و این هر دو را در آسمان شب پیدا کن.
برای معراجت به توشه نیاز داری و این توشه را در تنهایی و سکوت شب فراهم کن.
این همه زیبایی و عظمت شب را وسیله کن و یاد آر پروردگاری که آسمان شب، آیه ای کوچک از عظمت و قدرتش را نمایش میدهد.
و صبر کن...
بر عبادتت
بر میلتت
و بر روزگاری که گاه سخت و گاه آسان میگذرد...
سوگند به قلم و آنچه نگاشته است؛ تو دارای خلقی بس بزرگ هستی.
سوگند به قلم ورزان و قلوب پاکی که سعی در نگاشتن حقیقت روح بی کرانت دارند؛ تو فراتر از درک بنی آدمی.
ای دلیل آفرینش!
ای مهربان ترین مخلوق!
شوق دیدار مزار مطهر و سبزت چشمان منتظرم را تر میکند؛
دلم به هوایت پرنده ای میشود که کوچ را تا رسیدن به تو هدف دارد؛
چه آرامش وصف ناشدنی و چه امنیت جاویدی داشت روضه مطهرت؛
من بهشت را در کنار تو تجربه کردم؛
شیرینی کلام خدا را، حلاوت نماز را و هر آنچه دارم را - بی هیچ لیاقتی- از حریم حرمت هدیه گرفتم.
ای کریم ترین پیامبر!
با تو کارم آسان و دلم آرام گشت...
عطر خوش صحن مسجدت رویای شبانه من شده؛
حسرت دیدار دوباره ات بر دلم مانده...
ای حبیب خدا!
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
فاطی؛ به سوی دوست سفر باید کرد
از خویشــــتن خویش گذر بایـــــــد کرد
هر معرفـــتی که بوی هســـتی تو داد
دیوی است به ره، از آن حــذر باید کرد
-------
دیوان اشعار امام... بزرگترین مرد تاریخ معاصر