پس از جنگهای بسیار که روز عاشورا امام حسین (ع) داشت ، لختی برای استراحت ایستاد .
ناتوان شده بود . سنگی از سوی دشمن آمد و بر پیشانی او خورد که خون از آن جستن کرد . امام خواست که با جامه ، خون از چهره پاک کند که
تیری سه شعبه و مسموم بر سینه حضرت نشست...
« اَتاهُ سَهمٌ مُحَددٌ مَسمُومٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ »
حضرت تیر را از پس سر بیرون آورد و خون از جای آن فوران زد . خونها را به آسمان پاشید و بر چهره مالید تا رسول خدا را با چهره ای خون آلود دیدار کند...
می گویند : در واقع ، تیری که روز عاشورا بر سینه امام نشست ، روز « سقیفه » بر کمان نهاده و رها شد
و بسی قلبها را خون کرد و در کربلا نیز خون سیدالشهداء (ع) را بر خاک ریخت .
اگر آن بنای انحراف نخستین نبود ، نیم قرن پس از وفات پیامبر ، قلب فرزند پیامبر از سوی امت او هدف قرار نمی گرفت .*
-------------------------------------
* بحارالانوار ، مقتل الحسین
هرقدر هم که اوایل دهه را با خواندن و شنیدن مقتل، به دور از هیاهو اشک بریزی و غصه بخوری
روز نهم و دهم را
باید فغان کرد و به سان مولا بکاء شدید و عالی ( گریه شدید و بلند ) سر داد و بر مظلومیت همیشه امامان شیعه گریست...
اصلا فکر میکنم حضرت صادق (ع) به ما لطف کردند که اجازه ی ده روز عزا دادند، و گرنه چه طور می شود که اینهمه غم را یکی دو روزه عزاداری کرد؟