سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط فاطمه در 91/4/13:: 10:39 عصر

می گویند این روزها را باید شاد بود؛ باید غنیمت شمرد؛ باید در حال عبادت سپری کرد؛ باید...
اما نه
من نمی توانم
این روزها همیشه غمگین ترین روزهای زندگی من هستند!
تولد بی حضور مولود چه معنی دارد؟
چه چیزی را جشن می گیریم؟ غم تمام نشدنی مولایمان را؟ غربت یک سال دیگرش را؟ تنهایی اش را؟
هر گاه حدیث "وحیدا فریدا" را میخوانم نفس هایم به شماره می افتند
چه جشن و سروری؟ چه انتظاری؟ چه موعودی؟
ما همه قبرستان نشین عادات و روزمرگی های خود هستیم... حتی دعای فرج خواندنمان هم از ناچاری است!
و او تک و تنها و غریب، غم ما را میخورد و بر خطاها و گناهانمان اشک می ریزید و استغفار می کند

این روزها برای من تنها یاد آور غم غربت است؛ غم تنهایی؛غم ماموم در قلب امام...
چه تعبیر سنگینی است که میگویند حضرت مهدی گفته اند: "غمگینی ما به خاطر شماست و نه خودمان "
همین یک جمله برای گریستن شبان و روزان و روزگاران کافی است
.
.
.
تو را من چشم در راهم؟!؟
نه
تو را من دلتنگم.... تو را من کم دارم.... تو را من بی تابم....
نه
تو را بسیار دوست دارم و خوب می دانی و می دانم چه کرده ام
یا ایها العزیز...تصدق علینا

 

-------------------
قال علی (ع) صاحب هذا امر الامر الشرید الطرید الفرید الوحید
قال مهدی (عج) غمنا غمکم و لا لنا
حالم بد است مثل زمانی که نیستی...



ارسال شده توسط فاطمه در 91/4/7:: 3:23 عصر

گاهی هرقدر فریاد بزنی، دلیل بیاروی و تلاش کنی موفق نخواهی شد صداقتت را به مردمی که چشم هایشان را به روی حقیقت بسته اند ثابت کنی ...
آنها چیزی را باور دارند که تصوّر میکنند و در پی یافتن تصدیق آن نیستند...
و این بسیار دردناک است

دلخوشی چنین ایام تاریکی، نور امید بخش این آیه ی قرآن است که :
لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ ...

مرا چون آینه هرکس به کیـش خویـش پنـــدارد
و الا من چو می با مست و با هوشیار یک رنگم

آیینه

 

 و خداوند پاداش صادقان را خواهد داد...

 

 

 

------------------
سوره مبارکه احزاب. 24



ارسال شده توسط فاطمه در 91/4/2:: 10:29 عصر

این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین
از آسمان خوشتر شده در نور او روی زمین
بی‌هوشی جان‌هاست این یا گوهر کان‌هاست این
یا سرو بستان‌هاست این یا صورت روح الامین
سرمستی جان جهان معشوقه چشم و دهان
ویرانی کسب و دکان یغماجی تقوا و دین
خورشید و ماه از وی خجل گوهر نثار سنگ دل
کز بیم او پشمین شود هر لحظه کوه آهنین
خورشید اندر سایه‌اش افزون شده سرمایه‌اش
صد ماه اندر خرمنش چون نسر طایر دانه چین
بسم الله ای روح البقا بسم الله ای شیرین لقا
بسم الله ای شمس الضحا بسم الله ای عین الیقین
 

بسم الله ای روح البقا

 

 

 

 

 

 

 دیوان شمس- مولانا



ارسال شده توسط فاطمه در 91/3/29:: 2:21 عصر

چقدر نوشتن از شما سخت و شیرین است... و من به شکرانه ی بودن شما، مبعوث شدن شما، فرض میدانم که بنویسم، سرور قلبم و خضوع روحم را ابراز کنم در برابر عظمت بی بدیل و روشنگری ابدی وجود شما
ای تجلی مهر خدا، ای تمامیت خوبی ها و ای دوست داشتنی ترین مخلوق ها
امید که بار دیگر آستان بوسی حضرتت را روزی ام کنید که بهشت همانجاست...
روضه ی رضوان نبی ...
صلی الله علیک و علی آلک الطیبین الطاهرین

* حضرت علی (ع) در خطبه قاصعه فرمود: و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن  ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله  و نهاره...
خداوند از آن زمان
که حضرت محمد از شیر گرفته شد، بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را همنشین او ساخت و این فرشته شب و روز آن حضرت را به مکارم و اخلاق خوب جهانی هدایت می کرد.
* علامه مجلسی می گوید: از
آن زمانی که حضرت محمد به رشد عقلی رسید پیامبر بود  و از جانب خدا توسط فرشته ای به نام روح القدس مورد تأیید بود. آن حضرت در همان زمان و قبل از بعثت صدای فرشته را می شنید وخداوند با آن حضرت سخن می گفت و پس از آن که به چهل سالگی رسید، مبعوث گردید و پس از آن فرشته را می دید و قرآن بر اونازل شد.
* میرزای قمی در "قوانین" می گوید: حق این است که پیامبر اسلام پیش از بعثت بر اساس دین خودش عبادت می کرد چون آن حضرت از همه پیامبران برتر است و اگر پیامبراسلام تا چهل سالگی پیامبر نباشد در این صورت حضرت عیسی، و حضرت یحیی از آن حضرت برتر خواهند بود. چون حضرت عیسی و حضرت یحیی در بچگی پیامبر بودند.
* ابن ابی
الحدید در شرح نهج البلاغه آورده است: حضرت امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند بر همه پیامبران خود فرشتگان را گماشته است. مأموریت این فرشته ها محافظت از اعمال آنها و تبلیغ رسالت می باشد . خداوند از آن زمان که حضرت محمد از شیر گرفته شد، فرشته بزرگی را بر آن حضرت گماشت. این فرشته آن جناب را به سوی خیرات و اخلاق خوب هدایت می کرد و از بدیها و اخلاق بد باز می داشتند و همین فرشته بود که پیش از آنکه آن حضرت به درجه رسالت برسد او را با «السلام علیک یا رسول الله» صدا می کرد و پیامبر هنوز جوان بود که با این جمله صدا زده می شد.  

 بلغ العلی

 -------------------------
(نهج البلاغه فیض الاسلام جز 4 خطبه 234 بند 61 )
 (بحار ج 18، ص 271 )
 (قوانین الاصول، ص 255 ، ج اول)
 (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 207 )

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی : تفسیر و تطبیق حدیث

ارسال شده توسط فاطمه در 91/3/17:: 7:46 عصر

امروز روز دیدار های عجیب بود...
برای رضای خدا فردی را سوار ماشین کردم که زیر آفتاب و در سربالایی راه میرفت! میشناختمش و میشناخت مرا؛ بی هیچ قدر دانی از من جدا شد و دیگر ندیدمش.
به رسم ادب به سمت فرد دیگری رفتم و سلام کردم چون مطمئن بودم مرا دیده و شناخته است! با بیان یک جمله ی مرموز عمق ذهنم را درگیر کرد.
در مقابلِ کسی که مرا دید و به روی خودش نیاورد، خودم را به هزار راه نرفته زدم که یعنی مهم نیست!  نتیجه ی این واکنش بعدا مشخص می شود.
برای کسی که دوستش داشتم و فکر میکنم او هم مرا دوست دارد متواضعانه آغوش گشودم و شادمان شدم!  تنها برای لحظاتی کوتاه.
برای کسی که مشتاق هم کلامی بود وقت گذاشتم و او هم هر آنچه در ذهن آماده کرده بود با من مطرح کرد! با اینکه خسته شدم، سعی کردم مطمئن شود که همه چیز تحت کنترل است.
به کنجکاوی ها و سوال های مکرر کس دیگر پاسخ ندادم و هر بار با شیطنت و لبخند ماجرا را به بعد موکول کردم! کاش میتوانستم صادقانه اعتراف کنم که چیز مهمی برای طرح وجود ندارد.
ناموفق از درک ذوق یک تازه عروس، حتی طعم خوش شیرینی اش را حس نکردم! و تازه متوجه کدورتی که او از وجودش بی خبر است و در اعماق قلبم ریشه دوانده، شدم.
تلاش هایم برای تمرکز کردن و آرام گرفتن در کنار کسی که میگفت دوست دارد همراهش باشم ، اصلا نتیجه نداد و شاید در دل کمی رنجید! توان رفع رنجشش را ندارم.
شیطنت ها و تعریف ها و خاطرات افراد دیگری را با طیب خاطر گوش کردم و همدل شدم و پاسخ دادم! بی آنکه هیچ کدام را به درستی درک کنم و به خاطر بیاورم.


کسی که به شدت مشتاق دیدار و هم کلامی اش بودم، در گرفتاری ها و روزمرگی هایش غرق بود و مرا ندید!

اینها یعنی همراه جمعی بودم که دلم با آن ها نبود...
امروز اصلا آن طوری که باید، نبود....



<   <<   6   7   8      >