همیشه از زهد و وارستگی ابوذر گفته اند و شنیده ایم. خصلت نیکویی که پیدا کردن آن در این روزگار بسیار دشوار است.
ابوذر را یکی از ارکان اربعه اسلام دانسته اند و در زهد و فروتنی به عیسی مسیح تشبیه کرده اند؛
بیشترین عبادت او را تفکر دانسته اند و آسمان بر راستگوتر از او سایه نیانداخته است.
فردی که پیش از اسلام به دین حنیف ابراهیم بود و از ربا و شراب دوری میگزید.
کسی که پیامبر وی را از اهل بیت دانست و بعد از او پیرو راستین علی(ع) بود.
کسی که پیامبر هرچه برای نفس مبارک خود دوست میداشت، برای وی هم میخواست...
و در عین حال او را از ریاست و مال یتیم برحذر داشت. و این همه با هم جمع بودند. همه توانمندی ها و ناتوانی ها. زیرا ابوذر یک انسان بود؛ کسی که در مسیر تعالی و کمال تلاش میکرد، و نه کسی که بر قله های مرز محال ایستاده باشد!
جامعیت اسلام، تکالیف متناسب با وسع، توجه پیامبر به تیپ شخصیتی صحابه؛ همه و همه علاقه و ارادت مرا به اسلام فزونی میبخشد.
و هر روز که میگذرد به عقل محور بودن اسلام محمد(ص) بیشتر پی میبرم و از این بابت خدا را شاکرم.
درود خدا بر رسول الله و آل مطهر و اصحاب بلندمرتبهء ایشان.
-----------
منابع: امالی و رجال طوسی، بحار، خصال و کافی
مطالب قابل تاملی هم در کتاب داستان راستان استاد مطهری دربارهء ایشان نوشته شده است.
تازه فهمیدم وقتی میگن طرف "تو لک" رفته یعنی چی!
صاحب این قناری بی نوا رفته مسافرت و موقتا گذاشتتش پیش ما؛
اون هم حسابی دلتنگ و غریب شده و رفته تو لک...
این روزها به شدت درگیر و دار کارهایی هستم که فرصت آسودن و نوشتن در حیاط خلوتم را سلب کرده اند.
دغدغه ننوشتن در روزهای خوب ماه رجب و شعبان، آن هم وقتی اعیاد و مناسبت های جان فزا یک به یک می گذشتند مرا رها نمی کرد؛
تا اینکه به این مطالب تاثیرگذار برخوردم.
عمیقا اعتقاد دارم که هرآنچه باید بدانم مرا میابد؛
و اینک از سر شکر و سپاس آن را با شما به اشتراک میگذارم:
پروفسور «آنه ماری شیمل» محقق و نویسنده توانای آلمانی را سالها است که در سراسر جهان و بخصوص جهان اسلام به عنوان یک اسلام شناس و ایران شناس برجسته می شناسند. او پس از دریافت جایزهء سالیانه صلح از نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت، در مصاحبه ای تلویزیونی کارهای سلمان رشدی را نوشته هایی سطحی که برای خوش آمد غرب نوشته شده اند تلقی کرد و از آن پس آماج حملات لابی های سیاسی طرفدار رشدی قرار گرفت...
وی در یکی از مصاحبه هایش اشاره ای به ادعیه اسلامی دارد و می گوید:
من خود همواره دعاها، احادیث و اخبار اسلامی را از اصل عربی آن می خوانم و به ترجمه ای مراجعه نمی کنم.
من خودم بخشی کوچک از کتاب مبارک صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کرده ام، قریب هفت سال پیش.
دعای رؤیت هلال ماه مبارک رمضان و دعای وداع با آن ماه را.
وقتی مشغول ترجمه این دعاها بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من که به او سر می زدم پس از آنکه او به خواب می رفت در گوشه ای از آن اتاق به کار پاکنویس کردن ترجمه ها مشغول می شدم. اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی مؤمن و راسخ العقیده و حتی متعصب بود. وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه می کنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتب مقدسه خودمان کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آوردی!؟
وقتی کتابم چاپ شد یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا آن را می خوانم.
بله واقعا ترجمه ادعیه امامان معصوم(ع) مخصوصا صحیفه حضرت زین العابدین(ع) برای بسیاری از مردم جهان غرب کارساز است.
-----------
و اما بنعمت ربک فحدث
از معنای زندگی میپرسد؛ سوالش قشنگ است؛ "حسن السوال" که گفتهاند یعنی همین: سوالهای قشنگ و زیبا و خوشگل، مثل سوال او : معنای زندگی.
نگاهش میکنم. میخندم و میگویم آخر کتاب هایی که تو خواندهای من نخوانده ام. تو کارت درست است اما خب من هم اینقدر میدانم که سوالهای قشنگ حکما پاسخهای قشنگ دارند. زندگی حتما یک معنای قشنگ دارد.
میگوید قشنگ مثل؟ بالا و پایین میکنم و توی ذهنم همه قشنگیهای دنیا را مرور میکنم. زیباتر از گل به ذهنم نمیآید.
یک عالم گل را تصور میکنم و میگویم قشنگ مثل مزرعه گل. اگر به من بود توی کتابهای لغت، آنجا که معناها را مینویسند، جلوی زندگی مینوشتم قشنگ مثل مزرعه گل.
اصلا اینکه حضرتش فرمود "الدنیا مزرعه الاخره" همین است. فکر میکند و میگوید: یعنی همه زندگیها مزرعه گلند؟میگویم همه همهشان. دردش را میفهمم. ته دلش این است که زندگی مومن مزرعه گل، زندگی کافر هم مزرعه گل؟ زندگی او ی خوب مزرعه گل و زندگی من بد هم مزرعه گل؟!
با هم میرویم کنار صفی از گل های رنگارنگ و میگویم مهم این است که حصار مزرعهات را به روی چه کسی باز کنی؟ خوبها یا بدها. به روی کسی که باید گلهایت را نوازش کند، آب بدهد، برایشان آواز بخواند و زیر ساقههای شکستهشان را بگیرد؛ یا کسی که بیاید و گلهایش را لگد کند، توی مزرعهات بچرد و گلهایش را بخورد، بشکند، بکند و پرپر کند.
برایش از دعاهای قشنگ میخوانم: "اللهم ان کان عمری مرتعا للشیطان فاقبضنی الیک" ...
میگویم فرق توی خوب و من بد در همین است. توی مزرعه گل تو خدا قدم میزند؛ توی مزرعه گل من، شیطان میچرد و گل هایم را لگد میکند و دهان میزند.
معنای زندگی تو قشنگ است و معنای زندگی من نه...
---------------
نوشتهء مسعود دیانی
درباره حجاب و فلسفهء آن زیاد گفته اند و نوشته اند...
اما هرروز که میگذرد، خوانش جدید حجاب حیرت برانگیزتر میشود!
مگر نه اینکه حجاب برای پوشیده شدن و جلب نظر نکردن است؟
پس این همه تنوع طلبی و رنگارنگی های عجیب چه محلی از اعراب دارند؟
گذشته از قیمت های بسیار بالا و مدل های بسیار جلب نظر کنندهء چادرها و روسری های قشری از مذهبیون،
این مدل دیگر نوبر بهار است!
آن هم با قیمت یک میلیون و چهارصد هزار تومان!!!
میتوانید در همین تهران به راحتی چنین عبائی(مانتو) را که اتفاقا پوشش کامل هم دارد، تهیه کنید :)
اما من نمیدانم با چه بند و تبصره ای میتوان این بانوی لندن(نام این مدل : London Lady و ارائه شده توسط یک شرکت سوئیسی) را دارای پوششی اسلامی دانست؟!
آن هم وقتی پشت این لباس دونماد مشهور شهر لندن(ساعت بیگ بن و اتوبوس قرمز) چاپ شده و ما داعیهء استعمار ستیزی و سبک زندگی اسلامی-ایرانی داریم!
-----------
پیامبر(ص) به حولا فرمود :روسرى خود را که جلب نظر مى کند نشان مده اگر چنین کنی دینت را تباه و خدا را به خشم آورده ای.
امام رضا(ع) :هر کس لباس بپوشد تا مباهات و جلوه گری کند خدا رحمتش را از او باز می دارد .
پیامبر فرمود: لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند.
-----------
در صورت نمایش داده نشدن تصاویر کنترل اف 5 بگیرید.