سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط فاطمه در 92/9/25:: 11:23 صبح

وجود ما انسان ها قوام خود را از حضور ما در عالم و هستی ما با دیگران میابد.
وجود ما انسان ها وجودی دربسته و بی روزن نیست! بلکه به سوی وجود های دیگر "گشوده" است...*

و تو وجود دیگری من هستی؛
هستی من با توست که "مشخص" و معنا دار میشود؛
تمام روزنه های وجود من لبریز از تابش حضور توست؛
فاصلهء "من-تو" به طیفی بی نهایت بدل شده که هیچ جایش خالی نیست!
وجود من با تو به "اشتراک" رسیده؛ 
و در میان طیف وجودت "خاص" شده؛

من "تو" را "شما" نمی نامم و معتقدم "تو" محترم ترین عنوانی است که از صمیمیت سیال ما حکایت دارد.
هرچند فراموش نمیکنم، "شخصیت" و "انسانیت" تو را پاس دارم.

رواق منظر چشم من آشیانهء توست... **
رواق 


--------------
*برخی این گشودگی را به آمادگی و برخی دیگر به دلواپسی و دل مشغولی تعبیر کرده اند؛
و البته نباید فراموش کنیم که این اصطلاحات را متفاوت از معنای مصطلح آنها درک کنیم! 

** مخاطب این نوشتار هم بحث عزیز این روزهایم است.

 

 




ارسال شده توسط فاطمه در 92/8/7:: 5:46 عصر

وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا*  (الإنسان/ 21)

حکیم سبزواری در بیان این آیه گفته :

قال أمیر المؤمنین علیه السلام:
إنَّ للهِ تعالى شرابا لأولیائه إذا شربوا سکروا، وإذا سکروا طابوا، وإذا طابوا ذابوا، وإذا ذابوا خلصوا،وإذا خلصوا طلبوا، وإذا طلبوا وجدوا، وإذا وجدوا وصلوا، وإذا وصلوا اتَّصلوا، وإذا اتَّصلوا لا فرق بینهم وبین حبیبهم.

و این اشاره دارد به شراب محبت در پیاله شوق و اراده در عالم روحانی، پیش از عالم جسمانی؛ تا جایی که بین نفوس بشری و حق تعالی مغایرتی حتی در انیاتشان و در تعلقشان به عالم ملک و دنیا و گرفتاری در زندان طبیعت باقی نماند. اینجاست که عشق و عاشق و معشوق شیء واحدی میشوند... 
و اما بر عاشقان حق تعالی فرض است که در طریق عرفان سلوک کنند به ریاضت و مجاهده و زهد و تقوی، که ایشان اصحاب یمین اند.

جناب مولوی در مثنوی معنوی نوشته :
قال الله تعالی ان الابرار یشربون ... ما می نخوریم جز حلالی...

 

------ 
البته این روایت قدسی منقول از امیرالمومنین علی (ع) در کتب حدیثی متقدم درج نشده و این نقل از کتاب مرحوم فیض کاشانی است و البته در باب نوادر کتب متاخر آورده شده است.
نکته دیگر اینکه این روایت را عارفان بسیار استفاده کرده اند؛ بغیر از متن مثنوی که ذکر شد،از بایزید بسطامی نیز اینچنین نقل شده :
إن لله تعالى شرابا یسقیه فی اللیل قلوب أحبائه ، فإذا شربوه طارت قلوبهم فی الملکوت الأعلى حباً لله تعالى وشوقاً إلیه .



ارسال شده توسط فاطمه در 92/4/10:: 1:3 عصر

در روزگار گذشته به راحتی میشد فرض کرد که همه انسانها در یک خرد همگانی مشترکند؛
همه، این جهان را دارای نظم و عقلانیت می دانستند؛
انسان موجودی بود عقلانی که محیط زیستش، جهانی منظم وغایتمند بود؛

در چنین فضایی الهیات ما با زبان قدیمی اش بسیار کارآمد بود؛
مردم در هر منصب و شغلی که قرار داشتند به راحتی با مفاهیم دینی ارتباط برقرار میکردند!

اما این تفکر در پی رفرم ها و رنسانس های متعدد در حوزهء مذهب و هنر و فلسفه و علم از بین رفته است. 
دیگر منطقه ای بی طرف که بتوان با ورود به آن، ملاقات و گفتگو را آغاز کرد وجود ندارد!

اینجاست که علی رغم تلاش بیشتر روحانیون و مبلغان دینی و اهتمام به تبلیغات مذهبی،
حداقل ظاهر و گفت و گو های غالب بر فضای جامعه خبر ازتشویش و دلهره و سردرگمی دارند؛
اینجاست که توسل به مواد و تفکرات و نحله های بی اصالت برای فرهنگ و اعتقادات خطر ساز شده اند؛

لکن باید به یک ساحت انسانی رسید که در نهانِ خود دینی باشد؛
باید با کمک تعریف چنین ساحتی، ادبیاتی جدید در منطقه ای بی طرف و با کمک فضائل انسانی
 ایجاد کرد؛ و بعد از اینست که ورود به منطقهء امن مذهب میسر میشود.

به نظر من این همان مبنای امامان بزرگوار شیعه بود که مبنای تعامل خود را در برابر اقوام و ملل و وابستگان فکری سیار اندیشه ها،
انسانیت میگذاشتند و موفق به معرفی درست اسلام ناب محمدی (ص) میگردیدند.

به طور مثال رفتار امیرالمومنین علی (ع) در برخورد با یهودی رهگذر، یا رفتار حسین بن علی (ع) با جا ماندگان از قافلهء عشق
و یا رفتار صادقین (ع) و حضرت رضا (ع) با پیروان مکاتب مختلف را که همه بارها شنیدیم و خوانده ایم، میتوان مد نظر قرار داد.

 


کلمات کلیدی : فیلسوف نوشت

ارسال شده توسط فاطمه در 92/2/15:: 8:15 عصر

قلندری در قلعه محبوس
عاشقی گمنام در تنهایی
مردی در تبعید ابدی

رها از بند دنیا
دلدادهء حق
آوارهء عقل


آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعهء فال به نام مـنِ دیوانه زدند

----------------
سهروردی/ابن عربی/ملاصدار 

فال عشق

 

 

 

 

 

 



ارسال شده توسط فاطمه در 92/1/23:: 2:5 عصر

افلاطون در رساله جمهوری می گوید : نغمات موسیقی توانایی این  ‎ را دارند که جوانان را به سمت بدی یا خوبی سوق دهند. 

به همین دلیل است که خواستار ممنوعیت آهنگ‎هایی است که تهییج کننده هوس‎ها، عواطف و شهوات است.
او اعتقاد دارد، وزن معتدل، رفتار معتدل و وزن آشفته، رفتاری آشفته را به‎دنبال می‎آورد. از همین روست که وی آهنگ‎های حزن‎انگیز را رد می‎کند و آهنگ‎هایی را که منعکس‎کننده مبارزه و سخت‎کوشی است، تأیید می‎نماید.
در واقع مهمترین اجزای تربیت در مکتب فکری او، پرورش روح انسان به یاری شعر و موسیقی است؛ زیرا بر این باور است که وزن و آهنگ آسان‎تر و سریع‎تر از هر چیزی در اعماق روح انسان نفوذ می‎کند و بنابراین قصد دارد تا با تثبیت روحیه متزلزل و دمدمی نسل جوان، در بستر مستحکم آراء و اندیشه‌ها، آنان را به نظم عادت دهد.
از طرف دیگر، از آن جایی که کودکان هنوز به سن خردورزی نرسیده‌اند، قادر به درک مستقیم و بی‌واسطه ذات اشیاء نیستند، اما با عادت دادن روح به اعتدال موسیقایی، نوعی شناخت مقدماتی از ذوات عینی و ازلی به آن‌ها می‌دهدکه ایشان را در برابر بی‌ثباتی‌های ذهنی‌شان ایمن می‌کند.
چنین نگاهی با شدت بیشتر در آثار ارسوط دیده میشود. او موسیقی را مرتبط با حقیقت و در راستای تقلید از طبیعت، امری مهم در تربیت به حساب می آورد و ضرب آهنگ هایی که ماهیت اخلاقی و منظم و قوی دارند را ستایش می کند و برای قشر فرهیخته جامعه مناسب می داند.
اینها نظراتی است که حدود 4 قرن قبل از میلاد مسیح (ع) ارائه شده و در قرون بعدی مسیری به سمت تکامل و تبیین بیشتر علی الخصوص در آثار اندیشمندان مسلمان را طی کرده اند و ما امروزه علی رغم پیشرفت علوم تربیتی و روانشناسی
بدون لحاظ کردن این حداقل ها همگی در دام گوش سپردن به موسیقی های آشفته و تهییج کننده، دچار رکود و رخوتی عمومی شده ایم.
 هنوز نغمه های قدرت آفرین سرود های انقلابی فارغ از تفکر چپ یا لیبرال یا اسلامیِ محاذی آن، شنونده را به ذوق و قدرت می رساند و این در حالیست که روزگار کنونی ما پر شده از آهنگ هایی که از غم و خیانت و سستی و آشفتگی حکایت دارد و ما صرفا به ممیزی غناآفرین بودن و سیاسی خواندن گرفتاریم...

خداوند خود ما را به راه درست رهنمون شود...

---------------
با نگاه به کتاب جمهوری و کتاب موسیقی کبیر و مجله جهان و موسیقی

موسیقی، نغمات

 

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی : فیلسوف نوشت

<      1   2   3   4      >