سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط فاطمه در 92/2/15:: 8:15 عصر

قلندری در قلعه محبوس
عاشقی گمنام در تنهایی
مردی در تبعید ابدی

رها از بند دنیا
دلدادهء حق
آوارهء عقل


آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعهء فال به نام مـنِ دیوانه زدند

----------------
سهروردی/ابن عربی/ملاصدار 

فال عشق

 

 

 

 

 

 



ارسال شده توسط فاطمه در 92/1/23:: 2:5 عصر

افلاطون در رساله جمهوری می گوید : نغمات موسیقی توانایی این  ‎ را دارند که جوانان را به سمت بدی یا خوبی سوق دهند. 

به همین دلیل است که خواستار ممنوعیت آهنگ‎هایی است که تهییج کننده هوس‎ها، عواطف و شهوات است.
او اعتقاد دارد، وزن معتدل، رفتار معتدل و وزن آشفته، رفتاری آشفته را به‎دنبال می‎آورد. از همین روست که وی آهنگ‎های حزن‎انگیز را رد می‎کند و آهنگ‎هایی را که منعکس‎کننده مبارزه و سخت‎کوشی است، تأیید می‎نماید.
در واقع مهمترین اجزای تربیت در مکتب فکری او، پرورش روح انسان به یاری شعر و موسیقی است؛ زیرا بر این باور است که وزن و آهنگ آسان‎تر و سریع‎تر از هر چیزی در اعماق روح انسان نفوذ می‎کند و بنابراین قصد دارد تا با تثبیت روحیه متزلزل و دمدمی نسل جوان، در بستر مستحکم آراء و اندیشه‌ها، آنان را به نظم عادت دهد.
از طرف دیگر، از آن جایی که کودکان هنوز به سن خردورزی نرسیده‌اند، قادر به درک مستقیم و بی‌واسطه ذات اشیاء نیستند، اما با عادت دادن روح به اعتدال موسیقایی، نوعی شناخت مقدماتی از ذوات عینی و ازلی به آن‌ها می‌دهدکه ایشان را در برابر بی‌ثباتی‌های ذهنی‌شان ایمن می‌کند.
چنین نگاهی با شدت بیشتر در آثار ارسوط دیده میشود. او موسیقی را مرتبط با حقیقت و در راستای تقلید از طبیعت، امری مهم در تربیت به حساب می آورد و ضرب آهنگ هایی که ماهیت اخلاقی و منظم و قوی دارند را ستایش می کند و برای قشر فرهیخته جامعه مناسب می داند.
اینها نظراتی است که حدود 4 قرن قبل از میلاد مسیح (ع) ارائه شده و در قرون بعدی مسیری به سمت تکامل و تبیین بیشتر علی الخصوص در آثار اندیشمندان مسلمان را طی کرده اند و ما امروزه علی رغم پیشرفت علوم تربیتی و روانشناسی
بدون لحاظ کردن این حداقل ها همگی در دام گوش سپردن به موسیقی های آشفته و تهییج کننده، دچار رکود و رخوتی عمومی شده ایم.
 هنوز نغمه های قدرت آفرین سرود های انقلابی فارغ از تفکر چپ یا لیبرال یا اسلامیِ محاذی آن، شنونده را به ذوق و قدرت می رساند و این در حالیست که روزگار کنونی ما پر شده از آهنگ هایی که از غم و خیانت و سستی و آشفتگی حکایت دارد و ما صرفا به ممیزی غناآفرین بودن و سیاسی خواندن گرفتاریم...

خداوند خود ما را به راه درست رهنمون شود...

---------------
با نگاه به کتاب جمهوری و کتاب موسیقی کبیر و مجله جهان و موسیقی

موسیقی، نغمات

 

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی : فیلسوف نوشت

ارسال شده توسط فاطمه در 92/1/9:: 5:25 عصر

هر زمان که عشق اشارتی به شما کرد در پی او بشتابید، هر چند راه سخت و ناهموار باشد.
و هر زمان بال های عشق شما را در بر گرفت خود را به او بسپارید، هر چند که تیغ های پنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند.
و هر زمان عشق با شما سخن گوید او را باور کنید، هر چند او رویاهای شما را چون باد مغرب درهم کوبد و باغ شما را خزان کند.

زیرا عشق چنان که شما را تاج بر سر می ‌نهد به صلیب نیز می ‌کشد.
و چنان که شما را می ‌رویاند شاخ و برگ شما را هرس می ‌کند.
و چنان که تا بلندای درخت وجودتان بالا می ‌رود و ظریف ترین شاخه های شما را که در آفتاب می رقصند نوازش می ‌کند.
هم چنین تا عمیق ‌‌ترین ریشه ‌های شما پایین می ‌رود و آن ها را که به زمین چسبیده ‌اند تکان می ‌دهد.
عشق شما را چون خوشه ‌های گندم دسته می ‌کند. آن گاه شما را به خرمن کوب از پرده خوشه بیرون می ‌آرود. و سپس به غربال باد دانه را از کاه می‌ رهاند. و به گردش آسیاب می سپارد تا آرد سپید از آن بیرون آید. سپس شما را خمیر می‌ کند تا نرم و انعطاف پذیر شوید، و بعد از آن شما را بر آتش مقدس می ‌نهد تا برای ضیافت مقدس خداوند نان مقدس شوید.

عشق با شما چنین رفتار می ‌کند تا به اسرار قلب خود معرفت یابید و بدین معرفت با قلب زندگی پیوند کنید و جزیی از آن شوید.
جران خلیل جبران 

--------------------------------

ما بها و خون بها را یافتیم
جانب جان باختن بشتافتیم
ای حیات عاشقان در مردگی
دل نیابی جز که در دلبردگی ....
مولوی

--------------------------------

هل الدین الا الحب؟ آیا دین جز عشق است؟
امام باقر و امام صادق (علیهم السلام)

-------------------------------- 

"من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته" ؛ 
آن کس که مرا طلب کند، من را می یابد و آن کس که مرا یافت، من را می شناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او می باشم.
 
حدیث قدسی 

--------------------------------

به امید سالی سرشار از عشق.
عشق 

 

 

 


 



<      1   2   3   4   5