سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط فاطمه در 93/9/27:: 5:56 عصر

مدت ها بود دعاهایم کلی شده بودند، گزاره هایی که هیچ قضیهء شخصیه ای را شامل نمیشدند؛ 
مدت ها بود روزهایم شبیه هم شده بودند، برنامه هایی مشخص که هر روز و ساعتم را پر میکردند؛
مدت ها بود گونه هایم سرخ نشده بودند، چشم هایم جستجوگر نبودند، قلبم تند نمی زد... 
حتی برای دیدن آسمان مشتاق نبودم

تا اینکه صدایت دیوار بی تفاوتی روزهایم را شکست
چشمانم را به آسمانی که نشان دادی بستم، تا همهء احساسم گوش شود و صدایت را بشنود؛ 

اکنون 
دعاهایم حال و هوای شخص "تو" را پیدا کرده اند
روزهایم رنگ و عطر حضور " تو" را به خود گرفته اند
گونه هایم
چشم هایم
قلبم

حتی دستانم
برای "تو" مینویسند

خوشحالم که آمدی
و آرزو میکنم بمانی

----------------------
بعد نوشت:
شب با "پگاه" رفتیم کافه؛ برای اولین بار و دونفری؛ ازش سوال کردم که چه طوری سر حرفای جدی بینشون باز شد؟ به آسمون نگاه کرد، چشماش درخشید و گفت... حسش رو گرفتم و این رو نوشتم!
به همین سادگی :) 



ارسال شده توسط فاطمه در 93/9/21:: 8:25 عصر

علیک مولای السلام

 

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود...


کلمات کلیدی : دوست نوشت ها

ارسال شده توسط فاطمه در 93/9/15:: 10:2 صبح

 

روزهای سرشار از رفاقت کم نداشته ام؛ رفاقت با کسانی که از عمق جان دوستشان دارم و از بودن با ایشان لذت برده ام.
حتی اگر دست زمانه دیدارها و گلگشت هایمان را کم کرده باشد، آنقدر خاطرات دلپذیر دارم که در وقت بی حوصلگی، مرورشان به کمکم بیاید و عطری خوش در فضای رخوت زدهء ذهنِ دچار روزمرگی ام بدمد.

از میان آن خاطرات و عطرهای به یادماندنی برخی لحظات شکوه بیشتری دارند؛ لحظاتی که من ایشان را به خصوصی ترین و درونی ترین لایه های پنهان وجودم راه داده ام، حتی اگر بیم آیندهء نامعلوم و پیدا شدن جوهری شگفت از وجود ایشان در تقلب احوال و روزگار، دلم را لرزانده بوده باشد، با شجاعت تمام میزبانی این مهمانانِ عزیزِ "آن" لحظات زندگی ام را قبول کرده ام.

اما شکوه این تجربه وقتی دوچندان می‌شود که رفیقم نیز مرا به درون دلش دعوت کند و دیدوبازدیدمان تکمیل شود...

یادآوری چنین ارتباطی همیشه برایم بشکوه و دوست داشتنی است.
حتی اگر دست روزگار میان ما فاصله بیاندازد، من تا همیشه به "آن" دیدوبازدید وفادار میمانم.

پاینده باد رفاقت

----------
برای ماندگارشدن حسِ خوب دیدوبازدید آخرهفته من و " تو"

 


کلمات کلیدی : دوست نوشت ها

ارسال شده توسط فاطمه در 93/8/21:: 2:23 عصر

امروز هفتمین روز درگذشت جرج جرداق نویسندهء مسیحی لبنانی است؛ 
او کتابی پژوهشی با نام «الامام علی صوت العدالة الانسانیه» پیرامون امام علی (ع) نوشت که مورد استقبال فراوانی قرار گرفت و بارها تجدید چاپ شد.

او این کتاب را به همراه نامه ای خدمت آیت الله بروجردی ارسال کرد که ایشان بعد از بررسی آن کتاب، متمایل به ترجمهء آن شدند و البته بخشی از این کتاب در زمان شاه منتشر شده بود ولی بعد از انقلاب مجددا ترجمه شد و منتشر شد.

اما آنچه از این بین خیلی برایم شیرین بود این نقل قول است که : از علی نوشتم و چه بسیار زیارت ایشان و پیوستن به رکاب وی را آرزو کردم. ایشان منهج من، و مرد آزادی و عدالت و صلح است.*

جستجوی صادقانهء حقیقت آیا ثمری جز نور و هدایت دارد؟

-----------

*گفت و گو: امین ناصر/ تولید: شفقنا لبنان


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط فاطمه در 93/7/26:: 8:58 صبح

زندگی پیچ و خم های زیادی دارد.

این را وقتی مدت زیادی به رانندگی در اتوبانی صاف و مستقیم مشغول بودم فهمیدم.

اینکه راه مستقیم رفتن چقدر یکنواخت و سخت است! چقدر کسل میشوم وقتی مدت ها با یک سرعت ثابت و البته طبیعتا زیاد یک راه راست را میروم... حتی اگر برای رفع  خستگی گاهی سرعت را کم کنم و لاین حرکت را تغییر دهم.

چند خودروی دیگر را نشان می کنم که از من سبقت بگیرند و بعد من از آنها جلو بزنم! این همهء تنوع ممکن است!

اما زندگی پیچ و خم های زیادی دارد. پیچ و خم هایش ما را شاد میکند، غمگین میکند، فکری میکند، راحت میکند... یکنواختی اش را کم میکند... ما را رشد میدهد و بزرگ میکند. البته اگر آگاه باشیم.

زندگی را دوست دارم. با همه سختی ها و شادی هایش.

------------
این پستم عکس هم دارد  اما الان مموری دوربین دستم نیست که آپ کنمش :دی


کلمات کلیدی : روز نوشت ها

<      1   2   3   4   5   >>   >