سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط فاطمه در 93/6/21:: 9:22 عصر

شاید این عبارات زیبا و تاثیر گذار کانت در کتاب نقد عقل عملی یکی از معروف ترین عبارات وی باشد؛ 

"دو چیز است که هرچه اندیشه ام بیشتر و پیوسته‌تر درباره‌ی آنها به تأمل می پردازد، همواره ضمیر مرا با تحسین و احترامی دمادم نو و فزاینده سرشار می‌سازد:
آسمان پر ستاره‌ی بالای سر من و قانون اخلاقی درون من.
لازم نیست تا در جستجوی آنها برآیم و صرفاً درباره‌ی آنها به حس و گمان اکتفا کنم آن‌چنان‌که گویی آنها در پرده‌ای از تاریکی و ابهام پوشیده شده‌اند یا در قلمروِ متعالی فراسوی افق من جای دارند؛
من آنها را پیش روی خود می‌بینم و بی‌واسطه با  آگاهی به هستی‌ام پیوند می‌دهم.
اولی از جایی که من در جهان بیرونی حس دارم، آغاز می‌شود و پیوندی را که من در آن قرار می‌گیریم تا به عظمتی بی کران باعوالمی که برخی فوق برخی دیگرند و منظومه‌هایی از منظومه‌ها، و افزون بر آن تا زمان‌های بی‌پایان حرکت متناوب آنها، و نیز آغاز و تداوم‌شان گسترش می‌دهد.
دومی از خود ناپیدا، یعنی شخصیت‌ام، آغاز می‌شود و مرا در عالمی قرار می‌دهد که به راستی نامتناهی است، اما تنها به‌وسیله‌ی قوهءفهم می‌تواند درک شود، و من درمی‌یابم که پیوند من با آن عالم صرفاً، به مانند پیوند نخست، ممکن و اتفاقی نیست، بلکه کلی و ضروری است.
دیدگاه نخست که از کثرت بی‌شماری از عوام سخن می‌گوید، گویی‌که اهمیت مرا در مقام حیوانی در میان سایر حیوانات مخلوق، که پس از برخورداریی کوتاه مدت از نیروی حیاتی (کسی نمی‌داند چگونه) می‌بایست بدن مادی خود را به سیاره‌ای (که خود ذره‌ای بیش در کیهان نیست) که از آن گرفته باز پس دهد، هیچ و پوچ می‌گرداند. بر عکس، دیدگاه دومی ارزش مرا در مقام یک عقل از طریق شخصیتم، که در آن قانون اخلاقی زندگی‌ای مستقل از حیوانیت و حتی مستقل از کل جهان محسوس، دست‌کم تا آنجایی که این را می‌توان از تعیین هدف‌مند هستی‌ام به‌وسیله‌ی این قانون استنتاج کرد، بر من آشکار می‌کند، تا بی‌نهایت بالا می‌برد..."

کانت با این عبارات شورانگیز به دو مسأله‌ و دستاورد عظیم تفکر فلسفی‌اش گریز می‌زند. از یک‌سو، او می‌خواهد بداند که چگونه ما به عنوان مخلوقاتی که تنها جزئی از طبیعت را تشکیل می‌دهیم، می‌توانیم دریابیم که تمامی طبیعت، حتی آن بخش‌هایی از آن که یکسره فراسوی دسترس جسمانی ما هستند، چگونه کار می‌کنند و حتی چگونه باید کار کنند: چگونه است که ما می‌توانیم به اصول بنیادی تجربه‌ی هر روزه و علم طبیعی یقین پیدا کنیم و به وسیله‌ی آنها شناختی پیوسته فزاینده از نظم طبیعی به دست آوریم؟
از دیگر سو، کانت می‌خواهد ارزش نامشروطی را که ما در مقام موجوداتی عاقل، و نه صرفاً طبیعی، واجد آن هستیم، بنمایاند،
و نیز این را نشان دهد که اصل بنیادی اخلاق، چیزی نیست مگر شرط ضروری و بسنده‌ی تحقق این ارزش نامشروط، و اینکه ما همواره آزاد و مختاریم که بر طبق و در واقع به خاطر این اصل عمل کنیم، و بنابراین آزادیم که ارزش نامشروطی را که ما قوه‌ی آن را بر خلاف هر چیز دیگری در طبیعت داریم، تحقق بخشیم. 

------------
تحلیل از پل گایر
من دو ترجمه از این عبارات کانت دیدم که به ظاهر بسیار متفاوت بودند و با مداقه میشد پی به یکسانی آنها برد؛ فذا به دشواری بیش از حد زبان آلمانی پی بردم و فهمیدم که چرا آثار هگل و هایدگر آنهم وقتی خود این دو آلمانی سختی دارند، ترجمه های خوب و درستی ندارد!  
دو ترجمه ای که من دیدم یکی از آقای دکتر محمدرضا بهشتی بود و دیگری از آقای جهانداد معماریان که هر دو روی فلسفه آلمان کار تخصصی داشته اند. 

آسمان پرستاره


کلمات کلیدی : فیلسوف نوشت

ارسال شده توسط فاطمه در 93/6/16:: 8:55 عصر

پرواز را دوست دارم؛

و آسمان را که در بی کرانش غرق می شوم

و خورشید را که بر صدر می نشیند و بر همه می تابد...

خورشید


کلمات کلیدی : دوست نوشت ها

ارسال شده توسط فاطمه در 93/6/7:: 11:45 عصر

پخش سرودهای پیروزی فلسطینیان تمام شده و شادی و هیجان توافق اخیر در مصر فروکش کرده اما :
نبرد همچنان ادامه خواهد داشت...

در میان پیام های کشورها و گروه های مختلف، در پیام دبیرکل سازمان ملل متحد(بان کی مون) و معاون خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس(توبیاس الوود) نکتهء مهمی وجود دارد و آن اینست که حاکمیت نوار غزه باید در اختیار گروهی پایبند به تعهدات تشکیلات خودگردان قرار گیرد.

این جمله به این معناست که فعلا فرجه ای برای بازسازی و کمک های بشر دوستانه به فلسطینیان نوار غزه داده شده تا از فشار افکار عمومی مردم جهان کاسته شود و شاید بعد از سروسامان یافتن مناقشات داخلی رژیم صهیونیستی، بهانه ای جدید برای پایان دادن به مشکلاتی که مقاومت غزه برای صهیونیست ها ایجاد کرده پیدا شود.

کاش همه گروه های مختلف فلسطینی از تجربیات این مقاومت اخیر استفاده میکردند و با توافق و اتحاد موقعیت مردمشان را تثبیت می کردند...

غزه

همچنین عکس های خبری واشنگتن پست.


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط فاطمه در 93/5/22:: 10:16 صبح

این پست خواندنی، ایمیلی که سال گذشته یکی از دوستان هنردوستم برایم ارسال کرده بود رو به خاطرم آورد؛
القدس العتیقه با صدای فیروز، خوانندهء عرب مسیحی که در سال 1964 به قدس سفر کرده بود.
(البته او اغانی متعددی درباره فلسطین اجرا کرده.)

مریت بالشوارع/ از خیابان ها گذر زدم
شوارع القدس العتیقة/ خیابان های بیت المقدس کهن
قدام الدکاکین/ از مقابل مغازه های
البقیت من فلسطین/ برجای مانده از فلسطین
حکینا سوى الخبریة/ از آنچه بر ما رفته بود باهم سخن گفتیم
و عطیونی مزهریة/ و به من گلدانی دادند
قالوا لی هیدی هدیة من الناس الناطرین/ و گفتند این هدیه ای است از طرف مردمی درحال انتظار
و مشیت بالشوارع/ و در خیابان ها گام برداشتم
شوارع القدس العتیقة/ خیابان های بیت المقدس کهن
اوقف عباب بواب/ درمقابل درگاه خانه ها ایستادم
صارت و صرنا صحاب/ و هم دم شدیم و هم نفس
وعینیهن الحزینة من طاقة المدینة/ و چشمانشان که غمین بود از آن همه که بر شهر رفته بود
تاخدنی و تودینی بغربة العذاب/ مرا می کشاند و می برد به دامان دلتنگی ای پرعذاب
کان فی أرض و کان فی ایدین/ روزی و روزگاری سرزمینی بود و دستانی بودند
عم بتعمر تحت الشمس و تحت الریح/  که چه زیر نور خورشید و چه زیر هجوم بادها می ساختند و آباد می کردند
و صار فی بیوت و صار فی شبابیک عم بتزهر / و خانه هایی بود و پنجره هایی هر بهار پر از شکوفه
صار فی ولاد و بایدیهم فی کتاب/ و کودکانی بودند و کتاب هایی در دستانشان
بلیل کلو لیل سال الحقد بفیة البیوت/ و ناگهان یک شب که سراسر تاریکی بود سیلی از کینه خانه ها را فرا گرفت
و الایدین السودا خلعت البواب/ و دست هایی سیاه درها را درهم شکستند 
و صارت البیوت بلا صحابو خانه ها خالی از صاحبانشان شدند
بینهن و بین بیوتن فاصل الشوک و النار و الایدین السودا / میان مردم و خانه هایشان آتش و سیم خاردار و آن دستان سیاه حایل شدند
عم صرخ بالشوارع/ در خیابان ها فریاد می زنم
شوارع القدس العتیقة/ خیابان های بیت المقدس کهن
خلی الغنیة تصیر عواصف و هدیر/ بگذار که آوایم طوفان و رعد شود
یا صوتی ضلک طایر زوبع بهالضمایر/ و صدایم چون تندری پروازکنان بر وجدان ها هجوم آورد
خبرهن عللی صایر بلکة بیوعى الضمیر/ و باخبرشان سازد شاید که وجدان ها بیدار شوند

------------
متن و ترجمه از عزیز دلم ریحانه   
از اینجا بشنوید. 

کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط فاطمه در 93/5/22:: 9:21 صبح

این حرف های رهبری است:

«این‌‌جور نیست که همه‌‌ مواضعى که آحاد مردم - از جمله دانشجویان که جزو قشرهاى پیشرو هستند - اتخاذ می کنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز میکند؛ نه، شما به‌‌عنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیفتان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید - که من حالا عرض خواهم کرد - نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند و توفیق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا؛ معیار، تقوا باشد. تقوا یعنى اسیر هواى نَفْس نشدن در جانب‌‌دارى و طرف‌‌دارى یا در مخالفت و معارضه، در انتقاد یا در تمجید؛ این را رعایت کنید. اگر این رعایت شد، هم انتقاد خوب است، هم جانب‌‌دارى و تمجید خوب است: از شخص، از دولت، از فلان جریان سیاسى؛ از فلان حادثه‌‌ى سیاسى؛ هیچ اشکالى ندارد. البته اگر در یک زمینه‌‌اى نظرى هم از سوى این حقیر ابراز شد، آن کسانى که حسنِ‌‌ظن دارند و این نظر را قبول دارند، ممکن است این هم یکى از عواملى باشد که در تشخیص آنها دخالت خواهد داشت؛ لکن این به معناى این نیست که وظیفه‌‌ى افراد در مورد موضع‌‌گیرى‌‌ها و در مورد اظهارنظرها ساقط بشود؛ نه، هرکسى نگاه کند [و وظیفه‌‌اش را انجام بدهد]. عرض کردم معیار این است که با رعایت تقوا باشد؛ یعنى بدون گرایش به هواى نَفْس؛ اگر انتقاد میکنیم، اگر طرف‌‌دارى و جانب‌‌دارى میکنیم، اگر یک حرکت را، یک سیاست را تأیید میکنیم یا اگر رد میکنیم، واقعاً از روى احساس وظیفه و تکلیف و بدون دخالت دادن اغراض نفسانى [باشد].» (دیدار با دانشجویان، 1 مرداد 93)

----------------------
به نقل از وبلاگ اشارات 


کلمات کلیدی : روز نوشت ها

<      1   2   3   4   5   >>   >