نمیدانم جنگ و کشتاری که در غزه و فلسطین به راه افتاده است کی تمام خواهد شد... ولی به هر طرف که نگاه میکنم و اخبار هر قسمتی از جهان را که رصد میکنم، مسلمانان را تحت ظلم و فشار و جنگ میابم.
این همه درگیری جز مخدوش کردن گسترش جمعیت مسلمانان، منجر به فقر و بیماری خواهد شد.
امت مسلمان را به بی سوادی و عقب ماندگی خواهد انداخت؛ گسترش موج اسلام هراسی را در جهان تسهیل خواهد کرد.
و این یعنی امتی که برترین دین و آئین را برای زندگی برگزیده اند، در بدترین شرایط -آنهم به اجبار- به سر میبرد...
این روزها فراموش نخواهد شد و این امید به اصلاح و رستگاری است که توان زیستن و ادامه دادن در چنین شرایطی را به امت میدهد...
و نرید ان نمن علی الذّین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکنّ لهم فی الارض(قصص.5)
هنوز میخواهم درباره فلسطین بنویسم. سرزمینی مقدس و پر مخاطره؛
ایوان رایدلی خبرنگار مسلمان شدهء انگلیسی تبار، در سایتش اطلاعات جالب توجهی پیرامون فلسطین منتشر کرده است.
یکی از این اینفوگرافی ها مربوط است به تقسیم بندی هایی که عملا منجر به تسخیر بیش از پیش فلسطین شده است. اسرائیلی ها مردم فلسطین را علی رغم داشتن هویت واحد ملی به گروه های مختلف شهروندی تقسیم کرده و برای هر گروه حقوق متفاوتی را تعیین کرده اند:
مردمی که تحت حاکمیت اسرائیل زندگی میکنند و حق شرکت در انتخابات مجلس، آزادی در سفرهای داخلی و بهره مندی از قانون را دارند در حالیکه عملا در مورد حقوق شهروندی با تبعیض مواجه میشوند، با جمیعتی بالغ بر یک میلیون و چهارصدهزار نفر. البته این افراد حق سفر به اکثر کشورهای خاورمیانه و غزه را ندارند.
مردمی که در اورشلیم شرقی زندگی میکنند تحت تبعیض های قانونی قرار دارند و حق سفر های خارجی را ندارند اما میتوانند در داخل منطقه سفرکنند و حدودا دویست هزار نفر هستند.
مردمی که در وست بنک زندگی میکنند و از حقوق شهروندی و جابجایی بهره ای ندارند. آنها تحت قوانین نظامی زندگی می کنند و بیش از دو میلیون نفر جمعیت دارند.
مردمی که در غزه و تحت محاصره هستند. این مردم هیچ حق شهروندی ندارند و از بقیه مردم فلسطین جدا نگهداشته میشوند. جمعیت مردم غزه در آخرین سرشماری بیش از یک و نیم میلیون نفر بود که طبیعتا در این جنگ اخیر کاهش داشته است.
مردمی که از فلسطین خارج و به کشورهای همسایه از قبیل اردن و لبنان پناهنده شده اند. این افراد هیج حقی ندارند! حتی حق داشتن یک دیدار از سرزمینشان! این افراد تقریبا دو میلیون نفر جمعیت دارند.
برای دیدن این اینفوگراف در سایر بزرگتر و دیدن سایر پوسترها کلیک کنید.
وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا* (الإنسان/ 21)
حکیم سبزواری در بیان این آیه گفته :
قال أمیر المؤمنین علیه السلام:
إنَّ للهِ تعالى شرابا لأولیائه إذا شربوا سکروا، وإذا سکروا طابوا، وإذا طابوا ذابوا، وإذا ذابوا خلصوا،وإذا خلصوا طلبوا، وإذا طلبوا وجدوا، وإذا وجدوا وصلوا، وإذا وصلوا اتَّصلوا، وإذا اتَّصلوا لا فرق بینهم وبین حبیبهم.
و این اشاره دارد به شراب محبت در پیاله شوق و اراده در عالم روحانی، پیش از عالم جسمانی؛ تا جایی که بین نفوس بشری و حق تعالی مغایرتی حتی در انیاتشان و در تعلقشان به عالم ملک و دنیا و گرفتاری در زندان طبیعت باقی نماند. اینجاست که عشق و عاشق و معشوق شیء واحدی میشوند...
و اما بر عاشقان حق تعالی فرض است که در طریق عرفان سلوک کنند به ریاضت و مجاهده و زهد و تقوی، که ایشان اصحاب یمین اند.
جناب مولوی در مثنوی معنوی نوشته :
قال الله تعالی ان الابرار یشربون ... ما می نخوریم جز حلالی...
------
البته این روایت قدسی منقول از امیرالمومنین علی (ع) در کتب حدیثی متقدم درج نشده و این نقل از کتاب مرحوم فیض کاشانی است و البته در باب نوادر کتب متاخر آورده شده است.
نکته دیگر اینکه این روایت را عارفان بسیار استفاده کرده اند؛ بغیر از متن مثنوی که ذکر شد،از بایزید بسطامی نیز اینچنین نقل شده :
إن لله تعالى شرابا یسقیه فی اللیل قلوب أحبائه ، فإذا شربوه طارت قلوبهم فی الملکوت الأعلى حباً لله تعالى وشوقاً إلیه .
زندگی وقتی دچارِ احساسِ سردرگمی، ابهام و تعلیق هستی بسیار سخت است؛
وقتی
هرچه بیشتر میروی، بیشتر گم میشوی؛
هرچه بیشتر تلاش میکنی، با سختی های بیشتری مواجه می شوی؛
هرچه بیشتر دنبال روزنی از نور میگردی، در تاریکیِ بیشتری غوطه میخوری؛
سعی میکنی به یک حبل متین چنگ دراندازی، ولی هنوز لحظه ای از استشمام رایحهء امید نگذشته که حس سقوط و نا امنی میکنی؛
سعی میکنی از فکر و مشورت بزرگانِ آشنا بهره ببری، ولی تفاوت های موجود دردیدگاه ها و نظریات ایشان آنقدر که تشویش را بیشتر میکند، کمکی به یافتن راه نمیکند؛
به آرزوها و روزهای گذشته می اندیشی
به چگونگی ورودت به این راه
به تلاش هایت
به آینده
همین که فکر آینده می آید، غوغایی مضطرب کننده تمام وجودت را پر میکند؛
دلهره، ترس، نا امیدی...
نه! نا امیدی نه! من امیدوارم
امیدوارم به اوکه ورود مرا به این مسیر میسر کرد؛
امیدوارم به اوکه در هنگامهء فنای صبر، اوج سختی، در لحظهء گستتن حبل، یاری میرساند؛*
امیدوارم به اوکه بعد از هر سختی، آسایشی شیرین را وعده داده است؛*
باید استقامت کرد تا لذت نوشیدن آبی گوارا فراهم شود...*
گر مرد رهی میان خون باید رفت
وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت*
--------------------------
* اشاره به :حدیث امام صادق(ع)/آیهء سورهء انشراح/آیهء سورهء جن/مختار نامهء عطار
حس بدی است درماندن در کاری واجب
وقتی تلاش بیشتر، دورتر از شدن از نتیجه را به همراه می آورد
وقتی مطالعه بیشتر ابعاد گسترده بحث را برایت روشن میکند
وقتی خود را در اوج نادانی و کم توانی در برابر اقیانوسی بی کران از معارف و علوم می یابی
و فکر کن که هر هفته اساتید بیایند و هشدار دهند و راجع به پیشرفت کار گزارش بخواهند
و تو با حیرت و بهت به استیصال خود بیاندیشی و پاسخی برای عرضه نداشته باشی
و فکر کن که در اوج بال بال زدندهایت برای کمی بالا رفتن
آیه ای به ناگاه در برابر چشمانت ظاهر شود که :
وَلاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ
وای خدای من
از کجا شروع کنم؟
از چه بنویسم؟
چه کنم؟
من مانده ام و تعهد هایم
و مطالعات بی سرانجامم
و دلتنگی ام برای یک سفر
برای یک شب، بی دغدغه خوابیدن
برای رفتن به کافه ای و خواندن چند شعر فرح بخش
برای رفتن به سینما و لذت بردن از فیلمی که باعث شده در کنار عزیزانم باشم
برای دیدن همه فامیل در شب یلدایی که در تنهایی بین کتاب ها و مقالات سپری شد
برای رفتن به پاتوقی دنج و مرتفع و خیره شدن به هوای خاکستری و ساختمان های بلند شهر
کاش معجزه میشد
نه معجزه ای به اندازه ی استیصال من
که
معجزه ای به اندازه ی مهربانی و عظمت خدا
خدایی که هیچ گاه مرا در چنین سردرگمی رها و تنها نمیگذارد
.
.
.
------------
سوره بقره- آیه 282
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی ابن ابی طالب
جر حمد در این عید چیز دیگری می توان گفت؟
به امامت رسیدن علی (ع)
یاد آور کوچه است
یاد آور 25 سال سکوت است
یاد آور 5 سال زحمت بی حد است
یاد آور صلحی خونین و دشتی پر کرب و بلا است
یادآور غم و غربت است
غربت همیشگی شیعه
اصلا من بلد نیستم در اعیاد مذهبی شاد باشم!