دنیا پر از جنگ و خشونت شده؛
از افغانستان که هنوز بمب گذاری و کشتار امری عادی در زندگی مردمه
تا پاکستان که فعالیت های تروریستی طالبانش هنوز هم موافقانی داره
تا بحرین و انفجار ها و دستگیری ها
تا کویت که علی رغم مشی میانه اش از حملات انتحاری بی نصیب نیست
تا عراق که اصلن سالهای آرامشش رو به یاد ندارم
تا عربستان و وضعیت اسف بار اقلیت ها و حالا هم مرزهای غربیش
تا یمن و قرار های آتش بستی که هیچ وقت بهشون عمل نمیشه
تا مصر و درگیری های صحرای سینا
تا ترکیه و جنگ با کردهای در حال قدرت پیدا کردن
تا سوریه و آشوب و جنگ خونین چند ساله
تا غزه و پیدایش داعش و کل کل با حماس
تا فلسطین و اشغال و درجه بندی شهروندان و تعدی به نمازگزاران مسجد الاقصی
تا لبنان و بحران همیشگی انتخاب رئیس جمهور و مرزهای نا امن
تا بوسنی و رنج های پایان ناپذیر مسلمانانش
تا درگیری های گاه و بیگاه گروه های اسلام ستیز اروپایی و امریکایی با مسلمانان
تا مسلمانان ظلم کشیده در شرق؛ هند و میانمار و ...
الان که بزرگترین مشکل عالم مظلومیت اسلامه
بزرگترین مشکل من چیه؟
با همان صدای دوست داشتنی اش گفت،
در میان بحثی که هیچ بخشی از آن را به خاطر نمیاورم!
گفت:
آه اسمی از اسماءالله است.
و زمان برای من متوقف شد، شاید مکان هم!
چشم که برهم میگذارم، نگاهم را محو صورت نجیبش میبینم
و دهانش این واژه های محسور کننده را در دلم می ریزد...
از آن پس است که تو را آه می کشم
آه
این هم حکایتی است...
-----------------
روایتی از امام صادق(ع) در توحید صدوق
عنوان برگرفته از شعر ابتهاج
همیشه از زهد و وارستگی ابوذر گفته اند و شنیده ایم. خصلت نیکویی که پیدا کردن آن در این روزگار بسیار دشوار است.
ابوذر را یکی از ارکان اربعه اسلام دانسته اند و در زهد و فروتنی به عیسی مسیح تشبیه کرده اند؛
بیشترین عبادت او را تفکر دانسته اند و آسمان بر راستگوتر از او سایه نیانداخته است.
فردی که پیش از اسلام به دین حنیف ابراهیم بود و از ربا و شراب دوری میگزید.
کسی که پیامبر وی را از اهل بیت دانست و بعد از او پیرو راستین علی(ع) بود.
کسی که پیامبر هرچه برای نفس مبارک خود دوست میداشت، برای وی هم میخواست...
و در عین حال او را از ریاست و مال یتیم برحذر داشت. و این همه با هم جمع بودند. همه توانمندی ها و ناتوانی ها. زیرا ابوذر یک انسان بود؛ کسی که در مسیر تعالی و کمال تلاش میکرد، و نه کسی که بر قله های مرز محال ایستاده باشد!
جامعیت اسلام، تکالیف متناسب با وسع، توجه پیامبر به تیپ شخصیتی صحابه؛ همه و همه علاقه و ارادت مرا به اسلام فزونی میبخشد.
و هر روز که میگذرد به عقل محور بودن اسلام محمد(ص) بیشتر پی میبرم و از این بابت خدا را شاکرم.
درود خدا بر رسول الله و آل مطهر و اصحاب بلندمرتبهء ایشان.
-----------
منابع: امالی و رجال طوسی، بحار، خصال و کافی
مطالب قابل تاملی هم در کتاب داستان راستان استاد مطهری دربارهء ایشان نوشته شده است.
از معنای زندگی میپرسد؛ سوالش قشنگ است؛ "حسن السوال" که گفتهاند یعنی همین: سوالهای قشنگ و زیبا و خوشگل، مثل سوال او : معنای زندگی.
نگاهش میکنم. میخندم و میگویم آخر کتاب هایی که تو خواندهای من نخوانده ام. تو کارت درست است اما خب من هم اینقدر میدانم که سوالهای قشنگ حکما پاسخهای قشنگ دارند. زندگی حتما یک معنای قشنگ دارد.
میگوید قشنگ مثل؟ بالا و پایین میکنم و توی ذهنم همه قشنگیهای دنیا را مرور میکنم. زیباتر از گل به ذهنم نمیآید.
یک عالم گل را تصور میکنم و میگویم قشنگ مثل مزرعه گل. اگر به من بود توی کتابهای لغت، آنجا که معناها را مینویسند، جلوی زندگی مینوشتم قشنگ مثل مزرعه گل.
اصلا اینکه حضرتش فرمود "الدنیا مزرعه الاخره" همین است. فکر میکند و میگوید: یعنی همه زندگیها مزرعه گلند؟میگویم همه همهشان. دردش را میفهمم. ته دلش این است که زندگی مومن مزرعه گل، زندگی کافر هم مزرعه گل؟ زندگی او ی خوب مزرعه گل و زندگی من بد هم مزرعه گل؟!
با هم میرویم کنار صفی از گل های رنگارنگ و میگویم مهم این است که حصار مزرعهات را به روی چه کسی باز کنی؟ خوبها یا بدها. به روی کسی که باید گلهایت را نوازش کند، آب بدهد، برایشان آواز بخواند و زیر ساقههای شکستهشان را بگیرد؛ یا کسی که بیاید و گلهایش را لگد کند، توی مزرعهات بچرد و گلهایش را بخورد، بشکند، بکند و پرپر کند.
برایش از دعاهای قشنگ میخوانم: "اللهم ان کان عمری مرتعا للشیطان فاقبضنی الیک" ...
میگویم فرق توی خوب و من بد در همین است. توی مزرعه گل تو خدا قدم میزند؛ توی مزرعه گل من، شیطان میچرد و گل هایم را لگد میکند و دهان میزند.
معنای زندگی تو قشنگ است و معنای زندگی من نه...
---------------
نوشتهء مسعود دیانی
درباره حجاب و فلسفهء آن زیاد گفته اند و نوشته اند...
اما هرروز که میگذرد، خوانش جدید حجاب حیرت برانگیزتر میشود!
مگر نه اینکه حجاب برای پوشیده شدن و جلب نظر نکردن است؟
پس این همه تنوع طلبی و رنگارنگی های عجیب چه محلی از اعراب دارند؟
گذشته از قیمت های بسیار بالا و مدل های بسیار جلب نظر کنندهء چادرها و روسری های قشری از مذهبیون،
این مدل دیگر نوبر بهار است!
آن هم با قیمت یک میلیون و چهارصد هزار تومان!!!
میتوانید در همین تهران به راحتی چنین عبائی(مانتو) را که اتفاقا پوشش کامل هم دارد، تهیه کنید :)
اما من نمیدانم با چه بند و تبصره ای میتوان این بانوی لندن(نام این مدل : London Lady و ارائه شده توسط یک شرکت سوئیسی) را دارای پوششی اسلامی دانست؟!
آن هم وقتی پشت این لباس دونماد مشهور شهر لندن(ساعت بیگ بن و اتوبوس قرمز) چاپ شده و ما داعیهء استعمار ستیزی و سبک زندگی اسلامی-ایرانی داریم!
-----------
پیامبر(ص) به حولا فرمود :روسرى خود را که جلب نظر مى کند نشان مده اگر چنین کنی دینت را تباه و خدا را به خشم آورده ای.
امام رضا(ع) :هر کس لباس بپوشد تا مباهات و جلوه گری کند خدا رحمتش را از او باز می دارد .
پیامبر فرمود: لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند.
-----------
در صورت نمایش داده نشدن تصاویر کنترل اف 5 بگیرید.