سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ ع یَقُولُ
الشِّتَاءُ رَبِیعُ الْمُؤْمِنِ یَطُولُ فِیهِ لَیْلُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَى قِیَامِهِ وَ یَقْصُرُ فِیهِ نَهَارُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَى صِیَامِهِ.
زمستان بهار مؤمن است، از شبهاى طولانى اش براى شب زنده دارى،و از روزهاى کوتاهشبراى روزه دارى بهره مى گیرد.
دلم زندگی دینی میخواهد...
--------------
به نقل از امالی صدوق؛ وسائل الشیعه و چند منبع حدیثی و معتبر دیگر
حق تعالی بایزید را فرمود :
سافروا فی انفسکم تجدونی فی اول قدم...
اللهم ان راحل الیک قریب المسافه
-------------------
مقاله ای مفید و مستند درباره "اربعین"
توضیحی مختصر نیز در بخش کامنت ها اضافه کردم/ عذر تقصیر
به تازگی با جماعتی برخورد کردم که همه به دنبال کمال روحی و تعالی دینی و رشد معنوی و اینها هستند...
و این در حالیست که رفتارهایشان خیلی با روایات و اخلاقیاتی که در کتب و جلسات بزرگان دیده و شنیده می شود متفاوت است!
کافی است کمی دقیق بود و از اینهمه شبه و فکر و القائات دوری کرد. راه دین آسان ترین راه هاست پس چرا باید در سختی به دنبالش گشت؟
در همین راستا این پست بسیار خوب نوشته شده و پیشنهاد مطالعه اش را به دوستان وظیفه خود میدانم.
« اَبِیْتُ عِنْدَ رَبِّیْ یُطْعِمُنِیْ وَ یَسْقِیْنِیْ »
شب را در کنار ساقی به روز رساندن و در جوارش بیتوته کردن،
آنهم در حالی که
اوست که طعام و شراب را میرساند
و این همنشینی را پایانی نخواهد بود
و ساقی حق است و از حق می گوید و روزی می رساند
بدایتی میخواهد که در طریق ِ محبت حاصل می شود
ای ساقی از آن پیش که مستم کنی از می
من خود ز نظر در قد و بالای تو مستم
مستی مدام و روزی با دوام
-----------
پس از جنگهای بسیار که روز عاشورا امام حسین (ع) داشت ، لختی برای استراحت ایستاد .
ناتوان شده بود . سنگی از سوی دشمن آمد و بر پیشانی او خورد که خون از آن جستن کرد . امام خواست که با جامه ، خون از چهره پاک کند که
تیری سه شعبه و مسموم بر سینه حضرت نشست...
« اَتاهُ سَهمٌ مُحَددٌ مَسمُومٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ »
حضرت تیر را از پس سر بیرون آورد و خون از جای آن فوران زد . خونها را به آسمان پاشید و بر چهره مالید تا رسول خدا را با چهره ای خون آلود دیدار کند...
می گویند : در واقع ، تیری که روز عاشورا بر سینه امام نشست ، روز « سقیفه » بر کمان نهاده و رها شد
و بسی قلبها را خون کرد و در کربلا نیز خون سیدالشهداء (ع) را بر خاک ریخت .
اگر آن بنای انحراف نخستین نبود ، نیم قرن پس از وفات پیامبر ، قلب فرزند پیامبر از سوی امت او هدف قرار نمی گرفت .*
-------------------------------------
* بحارالانوار ، مقتل الحسین
هرقدر هم که اوایل دهه را با خواندن و شنیدن مقتل، به دور از هیاهو اشک بریزی و غصه بخوری
روز نهم و دهم را
باید فغان کرد و به سان مولا بکاء شدید و عالی ( گریه شدید و بلند ) سر داد و بر مظلومیت همیشه امامان شیعه گریست...
اصلا فکر میکنم حضرت صادق (ع) به ما لطف کردند که اجازه ی ده روز عزا دادند، و گرنه چه طور می شود که اینهمه غم را یکی دو روزه عزاداری کرد؟